جالب انگیزناک (مطالب و عکس های جالب)

مطالب و اخبار و عکس های جالب

جالب انگیزناک (مطالب و عکس های جالب)

مطالب و اخبار و عکس های جالب

لطفا مرا نشویید!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

حافظه فلش کلید شکل

                         

 

این روز ها تقریبا هر کسی یک حافظه فلش دارد. اما در این میان یک مشکل وجود دارد. چگونه حافظه فلش خود را حمل میکنید؟ بعضی ها آن را در جیب قرار میدهند، اگر کیف حمل کنید، فلش خود را در کیف میگذارید. برای خود من فلش حکم گردنبند را دارد. و آن را به صورت یک گردنبند از گردن آویزان میکنم.طراح این حافظه ایده جالبی داشته است. احتمالا وی به این موضوع فکر کرده که چه چیزی است که همیشه همراه ما است؟ و به پاسخ دسته کلید رسیده است. بنابراین اگر فلشی بسازیم که شکل یک کلید باشد در حمل آن مشکلی نخواهیم داشت. چرا که در واقع یک کلید به دسته کلیدمان اضافه شده است. و مجبور نیستیم که یک وسیله جدید را به لیست وسایل همراهمان اضافه کنیم. نتیجه این تفکر حافظه فلش 4 گیگابایتی شده که در عکس بالا میبینید.
من این ایده را تحسین میکنم. چرا که نه تنها مشکل حمل حافظه فلش حل میشود. بلکه احتمال فراموش کردن و جا گذاشتن آن هم کم میشود. چرا که معمولا دسته کلیدمان را فراموش نمیکنیم.
این حافظه قابل حمل در سه رنگ و با قیمت 27 دلار فروخته می شود. 

صفحه محصول 

 

پ.ن: هفته پیش فلش خودم تو سایت کامپیوترمون جا مونده بود. دیروز یکی از بچه ها آورد داد بهم!  احتمالا این اتفاق برای خیلیاتون افتاده یا میفته!!!

 

26 سوال در مورد مردان و زنان!!!

1- چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند .

چرا زنها دارای وجدان پاکی هستند؟
عجب . پس زنها هم وجدان دارند.
----------------------------------

2- چرا مردها همیشه خوشحالند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند .

چرا زنهای متاهل همیشه خوشحالند؟
چون در کنار آدمهای بی خیال هستند.
-------------------------------

3- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند و زنها ترجیح می دهند ادای آدم بزرگها را در بیاورند.
---------------------------------

4- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چون که تاثیر جاذبه زمین بر چاقها بیشتر است و آقا راه را گم می کند .
--------------------------------

5- شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد .

شباهت بانوان با آگهی های بازرگانی چیست؟
بیشتر اوقات در رویا به سر می برند و در هر برنامه ی مهمی وقفه ایجاد می کنند.
----------------------------------

6- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند .

ورزش کنار دریای بانوان چیست؟
هر موقع مردی را می بینند بعضی از اندامها را بیرون می دهند.
-------------------------------

7- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد !!!!!!!!!!!!

به یک زن با نصف مغز چه می گویند؟
موجود افسانه ای!!!!!!!!!!!
-----------------------------

8- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند .

فرق بین نرخ اوراق بهادار با زنها در چیست؟
احتمال ضرر بیشتر از سود است.
---------------------------------

9- خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم .

خدا بعد از خلق زنها چه گفت؟
انگار همون قبلیه بهتر بود.
----------------------------------

10- 2 دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
1- فکری ندارند . 2- کاری ندارند .

2 دلیلی که زنها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
1- به مسائل کاری مردها فکر می کنند. 2- به مسائل غیر کاری مردها فکر می کنند.
--------------------------------

11- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست .

در آمریکا به یک زن باهوش و با استعداد چه می گویند؟
مثل مردا می مونه.
----------------------------

12- آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد .

آیا شنیده اید که زنی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
به شایعات توجه نکنید.
----------------------------------

13- یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
144 مرد یا یک زن در یک اتاق.
---------------------------------

14- برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
3 تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد .

برای درست کردن پاپ کُرن به چند زن نیاز است؟
11 تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و 10 نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد .
----------------------------------

15- آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن" .

بانوان لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
تعداد دسته های مربوطه : همچنان در حال شمارش.
----------------------------------

16- تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند .

تنها یک زن می تواند یک ماشین گران قیمت 50 میلیون تومانی بخرد و آن را طی مدتی کوتاه از هرگونه ارزشی ساقط کند.
-----------------------------------

17- یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می کند؟
به قرار گذاشتن با بچه ها .

یک مرد 35 ساله به قرار گذاشتن با بچه ها فکر می کند، یک خانم 35 ساله به چیزی فکر می کند؟
به بچه دار شدن پس از دوران ترشیدگی.
---------------------------------

18- شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند .

شما به زنی که همه چیز دارد چه میدهید؟
مردی که از تخریب "همه چیز" جلوگیری کند.
----------------------------------

19- چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
1- به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند 2- چون عنکبوت است!!!!!!!!!!!.
------------------------------------

2۰- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد !!!!!!!!!!!

آینده نگری یک زن چگونه مشخص می شود؟
چیزی که وجود ندارد، مشخص نمی شود.
------------------------------

۲۱- چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند .

چرا زنها به دنبال آقایانی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به جهت جلوگیری از ترشیدگی.
-----------------------------

2۲- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را مبادله می کنیم .

شما با خانم مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را ارشاد می کنیم ( اگرچه سودی ندارد).
---------------------------

2۳- چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند .

چرا خانم های مجرد جذب آقایون با هوش می شوند؟
به علت رویاپردازی زنانه.
--------------------------

2۴- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند .

شباهت خانمها با ماشین چمن زنی در چیست؟
هردو را باید به زور به کار انداخت، کنترل آنها بسیار سخت است، زود به زود خراب می شوند.
-----------------------------

۲۵- فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید .

فرق یک زن جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
هیچ فرقی ندارند.
-----------------------

۲۶- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند.

ضخیمترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که زنان باید بدانند اما نمی دانند.

داستان واقعی دانشجویی که با مادر همکلاسی خودش ازدواج کرده!!!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس:  روزی که دانشگاه قبول شدم فکر می کردم تمام مشکلات     زندگی ام حل شده است و خیلی خوشحال از شهرستان راهی مشهد شدم تا در دانشگاه درس بخوانم . من که با ورود به شهری بزرگ احساس غربت می کردم در همان روز های اول ترم، با یکی از هم کلاسی هایم صمیمی شدم وکم کم دوستی ما باعث شد تا پا به خانه آنها بگذارم که ای کاش پاهایم قلم       می شدند و هیچ وقت به آن جا نمی رفتم!

پسر جوان در حالی که اشک می ریخت به کارشناس اجتماعی کلانتری میدان جهاد مشهد گفت: « پیام» چهار خواهر و برادر دارد و چند سال قبل پدرش را از دست داده بود .من از همان لحظه اول که وارد منزل آنها شدم متوجه رفتار عجیب و غریب و محبت بی حدو اندازه مادر وی شدم اما فکر نمی کردم در چه     تله ای افتاده باشم! چون مادر دوستم از نظر سنی جای مادر خودم بود. مدتی گذشت و وابستگی خانواده پیام به من خیلی زیاد شد تا جایی که اگر یک روز به خانه شان نمی رفتم مادرش تماس می گرفت و حالم را می پرسید. او بالاخره یک روز با مکر و حیله مرا که پسری 22 ساله هستم در حلقه هوس های شیطانی گرفتار کرد و گفت : می توانیم با هم ازدواج موقت کنیم! با شنیدن این حرف از زنی که مادر دوستم بود ناراحت شدم می خواستم گوشی را قطع کنم که او مرا خام کرد و با وعده و وعید سرم را کلاه گذاشت . چند ماه از این ازدواج موقت گذشت و او که با محبت های خودش مرا گول زده بود گفت باید با هم ازدواج دائم کنیم . دیگر نمی فهمیدم چه کار می کنم و چه بلایی قرار است به سرم بیاید لذا دست زنی که 21 سال از من بزرگتر است را گرفتم و با هم به محضر رفتیم و او را با مهریه 1000 سکه طلا به عقد دائم خودم درآوردم . اما چشمتان روز بد نبیند چون از فردای آن روز مشکلات من شروع شد و همسرم سر ناسازگاری گذاشت . از طرفی مادر و پدرم از شهرستان مدام تماس می گرفتند و می گفتند دختر یکی از اقوام را می خواهیم به عقد تو در بیاوریم زودتر بیا و شناسنامه ات را هم بیاور . الان من و همسرم با هم درگیر هستیم و جالب این جاست که دوستم پیام نیز که حالا پسر خوانده ام شده است نسبت به این ماجرا و اختلافات ما هیچ گونه حساسیت و عکس العملی نشان نمی دهد . شاید باور نکنید من دو سه بار از دست این زن کتک مفصلی خورده ام . او شناسنامه ام را گرفته است و می گوید با پدر و مادرت تماس بگیر تا بیایند و عروس شان را ببینند و مهریه ام را نیز با خود بیاورند چون باید مرا طلاق بدهی ! تازه       می فهمم این حیله برای نقد کردن مهریه سنگینی است که طوق آن را به گردن نهاده ام . امروز به کلانتری آمده ام تا راهنمایی بگیرم ضمن این که از آبرویم خیلی می ترسم و نمی دانم جواب پدر و مادرم که این قدر برایم زحمت کشیده اند و با هزار امید و آرزو مرا به دانشگاه فرستاده اند را چه بدهم و چه طور توی چشمان شان نگاه کنم."

 در ارتباط با این پرونده نظر علیرضا حمیدی فر، کارشناس ارشد روان شناسی را جویا شدیم وی معتقد است در بروز این مشکل، پسر دانشجو به خاطر ضعف درقدرت « نه» گفتن، ناآگاهی از مهارت های اجتماعی و بین فردی و تشخیص موقعیت ها، عقده های ناگشوده دوران نوجوانی و عدم گذار موفقیت آمیز از بحران های دوران نوجوانی که پیش نیاز موفقیت در دوران جوانی ( همسر گزینی ) می باشد و همسر وی نیز به دلایلی مانند جبران شکست ها و ناکامی های قبلی که باعث ترغیب وی به ازدواج شده است نقش دارند . وی توصیه کرد افراد و به ویژه جوانان بایستی مولفه های مهارت ابراز وجود که برخی از آنها عبارتست از جلوگیری از پایمال شدن حقوق خود و رد تقاضا های نامعقول دیگران، برخورد درست و موثر با واقعیت ها، حفظ اعتماد به نفس و انتخاب آزادانه، مواضع خود را بیاموزند و آنها را در زندگی به کار بندند تا شاهد این گونه موارد نباشیم!

مناظره امام صادق (ع) با منکر خدا

در کشور مصر، شخصى زندگى مى کرد به نام عبدالملک، که چون پسرش عبدالله نام داشت، او را ابوعبدالله (پدر عبدالله ) مى خواندند، عبدالملک منکر خدا بود، و اعتقاد داشت که جهان هستى خود به خود آفریده شده است، او شنیده بود که امام شیعیان، حضرت صادق (ع ) در مدینه زندگى مى کند، به مدینه مسافرت کرد، به این قصد تا درباره  خدایابى و خداشناسى، با امام صادق (ع ) مناظره کند وقتى که به مدینه رسید و از امام صادق (ع ) سراغ گرفت، به او گفتند: امام صادق (ع ) براى انجام مراسم حج به مکه رفته است، او به مکه رهسپار شد، کنار کعبه رفت دید امام صادق (ع ) مشغول طواف کعبه است، وارد صفوف طواف کنندگان گردید، (و از روى عناد) به امام صادق (ع ) تنه زد، امام با کمال ملایمت به او فرمود:

نامت چیست؟
او گفت : عبدالملک (بنده سلطان )

امام : کنیه تو چیست؟

عبدالملک : ابو عبدالله (پدر بنده خدا).

امام : این ملکى که (یعنى این حکم فرمائى که ) تو بنده او هستى (چنانکه از نامت چنین فهمیده مى شود) از حاکمان زمین است یا از حاکمان آسمان؟
وانگهى (مطابق کنیه تو) پسر تو بنده خداست، بگو بدانم او بنده خداى آسمان است، یا بنده خداى زمین؟ هر پاسخى بدهى محکوم مى گردى.

عبدالملک چیزى نگفت، هشام بن حکم، شاگرد دانشمند امام صادق (ع ) در آنجا حاضر بود، به عبدالملک گفت : چرا پاسخ امام را نمى دهى؟

عبدالملک از سخن هشام بدش آمد، و قیافه اش درهم شد.

امام صادق (ع ) با کمال ملایمت به عبدالملک گفت : صبر کن تا طواف من تمام شود، بعد از طواف نزد من بیا تا با هم گفتگو کنیم، هنگامى که امام از طواف فارغ شد، او نزد امام آمد و در برابرش نشست، گروهى از شاگردان امام (ع )] نیز حاضر بودند، آنگاه بین امام و او این گونه مناظره شروع شد:

آیا قبول دارى که این زمین زیر و رو و ظاهر و باطل دارد؟

- آرى.

آیا زیرزمین رفته اى؟

- نه.

پس چه مى دانى که در زمین چه خبر است؟ چیزى از زمین نمى دانم، ولى گمان مى کنم که در زیر زمین، چیزى وجود ندارد.

گمان و شک، یکنوع درماندگى است، آنجا که نمى توانى به چیزى یقین پیدا کنى،
آنگاه امام به او فرمود: آیا به آسمان بالا رفته اى؟

- نه.

آیا مى دانى که آسمان چه خبر است و چه چیزها وجود دارد؟ نه.

عجبا! تو که نه به مشرق رفته اى و نه به مغرب رفته اى، نه به داخل زمین فرو رفته اى و نه به آسمان بالا رفته اى، و نه بر صفحه آسمانها عبور کرده اى تا بدانى در آنجا چیست، و با آنهمه جهل و ناآگاهى، باز منکر مى باشى (تو که از موجودات بالا و پائین و نظم و تدبیر آنها که حاکى از وجود خدا است، ناآگاهى، چرا منکر خدا مى باشى؟) آیا شخص عاقل به چیزى که ناآگاه است، آن را انکار مى کند؟.

- تاکنون هیچکس با من این گونه، سخن نگفته (و مرا این چنین در تنگناى سخن قرار نداده است ).

بنابراین تو در این راستا، شک دارى، که شاید چیزهائى در بالاى آسمان و درون زمین باشد یا نباشد؟ آرى شاید چنین باشد (به این ترتیب، منکر خدا از مرحله انکار، به مرحله شک و تردید رسید).

کسى که آگاهى ندارد، بر کسى که آگاهى دارد، نمى تواند برهان و دلیل بیاورد.

از من بشنو و فراگیر، ما هرگز درباره وجود خدا شک نداریم، مگر تو خورشید و ماه و شب و روز را نمى بینى که در صفحه افق آشکار مى شوند و بناچار در مسیر تعیین شده خود گردش کرده و سپس باز مى گردند، و آنها];ّّ در حرکت در مسیر خود، مجبور مى باشند،اکنون از تو مى پرسم : اگر خورشید و ماه، نیروى رفتن (و اختیار) دارند، پس چرا بر مى گردند، و اگر مجبور به حرکت در مسیر خود نیستند، پس چرا شب، روز نمى شود، و به عکس، روز شب نمى گردد؟

به خدا سوگند، آنها در مسیر و حرکت خود مجبورند، و آن کسى که آنها را مجبور کرده، از آنها فرمانرواتر و استوارتر است."

- راست گفتى.

بگو بدانم، آنچه شما به آن معتقدید، و گمان مى کنید دهر (روزگار) گرداننده موجودات است، و مردم را مى برد، پس چرا دهر آنها را بر نمى گرداند، و اگر بر مى گرداند، چرا نمى برد؟ همه مجبور و ناگزیرند، چرا آسمان در بالا، و زمین در پائین قرار گرفته؟ چرا آسمان بر زمین نمى افتد؟ و چرا زمین از بالاى طبقات خود فرو نمى آید، و به آسمان نمى چسبد، و موجودات روى آن به هم نمى چسبند؟!.

(وقتى که گفتار و استدلالهاى محکم امام به اینجا رسید، عبدالملک، از مرحله شک نیز رد شد، و به مرحله ایمان رسید) در حضور امام صادق (ع ) ایمان آورد و گواهى به یکتائى خدا و حقانیت اسلام دارد و آشکارا گفت : آن خدا است که پروردگار و حکم فرماى زمین و آسمانها است، و آنها را نگه داشته است.

حمران، یکى از شاگردان امام که در آنجا حاضر بود، به امام صادق (ع ) رو کرد و گفت : فدایت گردم، اگر منکران خدا به دست شما، ایمان آورده و مسلمان شدند، کافران نیز بدست پدرت (پیامبر ـ ص ) ایمان آورند.

عبدالملک تازه مسلمان به امام عرض کرد: مرا به عنوان شاگرد، بپذیر!.

امام صادق (ع ) به هشام بن حکم (شاگرد برجسته اش ) فرمود: عبدالملک را نزد خود ببر، و احکام اسلام را به او بیاموز.

هشام که آموزگار زبردست ایمان، براى مردم شام و مصر بود، عبدالملک را نزد خود طلبید، و اصول عقائد و احکام اسلام را به او آموخت، تا اینکه او داراى عقیده پاک و راستین گردید، به گونه اى که امام صادق (ع ) ایمان آن مؤمن (و شیوه تعلیم هشام ) را پسندید.
 

برای خواندن مناظره های بیشتر کلیک کنید. 

برای خواندن مطالب بیشتر ویژه شهادت امام صادق (ع) کلیک کنید.